ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

169.چشم هایش...

169.

همین الان رمان"چشم هایش"هم تمام شد.

اما حکایت "چشم هایش "همچنان باقی است...

ساعت نزدیک 2 صبح است.

تاسحر راه زیادی باقی نمانده...

من و چشم هایش وقرص ماه...



168.یه شهر دور...

168.

تیتراژ سریال "شمعدونی"


اجرای جمال وفایی [+


اجرای "دنگ شو"   [+]



پ.ن:

این پست هیچ مخاطب خاصی نداره،دیشب داشتم واسه اولین بار این سریالو می دیدم.آهنگ تیتراژشش به دلم نشست...


167.توخاصی...!

167.

وقتی یه عده اطرافت باشن که همش زیرگوشت زمزمه کنن که تو خاصی،متفاوتی،...حتی اگر گوشِت بدهکارشون نباشه،توجه نکنی...

یه لحظه غفلت کافیه تا...

حکایتت می شه یه هفته کشمکش باآدمایی که...

شاید فقط یه هفته نباشه.

می دونستم بالاخره این قاطرچموش درونم روزی جفتکی هم حواله خودم می کنه.



165.ماه مهری

165.

من فکر می کنم هرمتولد ماه مهری باید یه دونه از اینا رو داشته باشه.



164.هفته ای که نکوست...!

164.

امروز صبح برای دومین بار توی این هفته رئیس کوچیکه منو خواست و ازم خواست که ملایم تر و آرومتر باشم.

دیروز یه نفر ازم شاکی شده بود،امروز هم یه نفر دیگه...

می گفت خیلی پرخاشگر شدی وزود از کوره درمیری،علتش چیه؟!!

گفتم...


خدا به خیر بگذرونه!

شاید ناچار بشم باقی هفته رو مرخصی بگیرم.



163.

163.

قرص ماه کامل،یه روح که بهش چنگ انداختن و خراشیده شده و هر روز خراشش تازه ترمی شه و چند تا "چرا"به بزرگی کهکشان راه شیری!

فکر کنم بهانه های خوبی باشن واسه یه شب نخوابی کامل!


از صبح دوتا کاپوچینو خوردم وهنوز خواب آلوده ام.



162.قلندر

162.



یک سال گذشت



160.یه بسته کیسه فریزر...

160.

نمی شه

نمی شه

نمی شه

نمی دونم چرا؟

ازدیروز عصر صدای اون فروشنده نابینای توی مترو مثل پتک گاه وبیگاه فرود میاد وسط مخم

"یه بسته کیسه فریزر دو توماین

 یه بسته کیسه فریزر دو توماین

 یه بسته کیسه فریزر دو توماین"

یه ریتم یه نواخت،با کمترین نوسان،کشدار مثل ونگ ناقوس

کاملاً تهی از زندگی واحساس،مثل صدای کوبیده شدن پتک روی سنگ

"یه بسته کیسه فریزر دو توماین

 یه بسته کیسه فریزر دو توماین

 یه بسته کیسه فریزر دو توماین"

نمی دونم چرا از ذهنم خارج نمی شه