ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

191.من ازآن روز که در بند توام،آزادم...

191.

اول.

عصر پنج شنبه،دم غروب"ف"زنگ زد که امشب برنامه ات چیه؟

جواب دادم کار خاصی ندارم.

گفت :بریم بیرون،بچرخیم  

گفتم:تو،شب،...؟؟؟

جواب داد:از هفت دولت آزادم،دیر نکنی!

صبحش با دوستی رفته بودن بازدید موزه کاخ گلستان.از صبح تاساعتای یک،دو  بعدازظهر توی مجموعه چرخیده بودیم و کلی کیف کرده بودم طبیعتا یه کم خسته بودم ومی خواستم عصر وشبش رو توی خونه بمونم .دروغ چرا،وقتی"ف" زنگ زد حسابی سر حال  شدم،اینکه هیچ محدودیتی نداشت...و دو ماه بود همو ندیده بودیم.

هم من وهم "ف" آن تایم رسیدیم سرقرار،چرخیدیم و... 

از بام سر در آوردیم.رفتیم تو دل تاریکی.به قدری هوا صاف وخنک بود که تنمون مور مور می شد.

چایی وماه کامل وتاریکی و...

نزدیک چهار صبح بود که رسیدیم دم خونه من،مست خواب بود ولی بالا نیومد.امروز صبح اس ام  اس داده:مزه اون تاریکی وخنکی هنوز زیر دندونمه با لبخندبراش می نویسم:"اون بازوی منه که زیر دندونته بچه"


دوم:

فقط آدمی که باور داره عقل کل نیست وضعف هم داره وخیلی چیزا رو خودش به تنهایی نمی تونه حل کنه می تونه از هم صحبتی ومشورت با یه دوست چایی خور استفاده کنه ولذت ببر وحالش خوب بشه.

دمت گرم چایی خور...!


سوم:

واسه آخر هفته دعوت شدم به یه سفر چندروزه هیجان انگیز با یه گروه از بچه هایی که خیلی پایه و با حالن،به یه جای دور  واسه دیدن وشرکت در یه مراسم آیینی خاص!ذوق زده ام.

 



190.خخخخخ

190.

اول:

دیروز با دوستم سعید رفتیم گمرک واسه موتور چهارچرخش لاستیک کوهستان بگیریم،یه سری هم زدیم به فروشگاه های لوازم نظامی،ودر کمال تعجب عینک آفتابی که خیلی وقته دنبالش بودم(revision) پیدا کردم.باارزونترین قیمت وبهترین کیفیت ممکن.البته چند تا خورده ریز دیگه هم گرفتم.کمربند وشماق و...

فکر کنم هنوز هیچی نشده  پنتاگون اونجا فروشگاه زده!اجناس مارک اصلی وقیمت های خیلی پایین.


دوم:

از امروز کلاسای گروه درمانی مهدی توی تهران شروع شد،مطمئنم اینجا خیلی بیشتر از مشهد موفق می شه!من به کارش ایمان دارم.


سوم:

فردا عصر هم باید برم ختم،برادر یکی از دوستای نزدیکم که خیلی اتفاقی ویهویی دو روز پیش فوت شد،واقعا تسلیت گفتن برام سخته.


پ.ن:

شعرهای عاشقانه می فرستم تا بفهمد عاشقم.

.

.

.

.

.

لعنتی خخخخخ می فرستد،

تو بگو تکلیف چیست؟!!


م.م



187.سحابی شکارچی

187.

اول:

امروز رفتم سنجش تراکم استخوان،نتیجه اش وحشتناک شد!

دکتره می گفت در حد پوکی استخوانه،سریعتر رژیم غذایی و... باید تغییر بدی و دارو هم مصرف کنی!


دوم:

دیشب تونستم بازهم سحابی جبار رو ببینم.

 این صورت فلکی سحر انگیز محبوب منه و  یه داستان قشنگ داره .




186.لیلا...

186.



آدم هایی که با عشق می میرند،هرگز نمی میرند

با تاخیر،برای لیلا اسفندیاری


185.وخدایی که...

185.

اول:

دیروز عصر وقتی رسیدم خونه،بعد از 60وخورده ای و ساعت بی خوابی،خوابم برد.

از اوون خوابا،همونایی که آدم داغ می کنه وهمه ی وجودش می ره رو استند بای...


دوم:

باورم شده/بشه که داستان یه چیز دیگه است اصلاً،چه بخوای چه نخوای.هر چقدر هم بخوای یا نخوای کار دست یکی دیگه اس.نشد/نذاشت عطرم به تن کسی بچسبه یا تنم بی عطری کسی رو بگیره...

منم موندم وسری که از خجالتش نمی تونم بالا بگیرم.

فقط یه ذره مونده بود،شاید به اندازه یه شاسی.

.

.

.

وخدایی که در این نزدیکی  است...


سوم:

[+] اینو بشنوید.قشنگه






184.آلبالو

184.


اول:

توی میوه های این فصل خیلی آلبالو رو دوست دارم.دیروزغروب رفتم یه جعبه گرفتم وتمیز کردم وشستم وآماده فریز کردن...

وقتی یخ می زنه خیلی خوشمزه تر می شه،به خصوص با بستنی


دوم:

می گم :قبول داری اشتباه کردی وخسارت زدی؟

می گه :بله 

می گم :خوب بایداز کسی که خسارت دیده باید عذر خواهی کنی

می گه:می گه من فقط از شوهرم عذرخواهی می کنم!!!

هنوز فکم آویزوونه ودیگه هیچ حرفی  ندارم!


سوم:

این  سومی رو الان  می خواستم بنویسم اما پشیمون شدم،چند روز دیگه می نویسم!



183.ادکلن تلخ

183.

تنم که بوی عطر ادکلن تلخ گرفت،نمی دونم تو رو مقصر بدونم یا خودمو؟!!



182.بالشت

182.

یکی از برنامه های سال 94ام کم کردن وکنار گذاشتن وابستگیام بود.در همین راستا الان نوبت رسیده به بالشت نازنیینم...

طفلک چند شبه که تنها مونده!

مثل بالشت من سرت نیادبلند صلوات!



پ.ن:

البته به قول حافظ:

"حافظ از جورتو حاشا که بگرداند رو               من از آن روز که در بند توام آزادم"



181.کارتن خواب

181.

سر شب رفته بودم بیرون که هم جهت ادامه حیات وپیشگیری از ممات خریدکنم وهم جهت جلوگیری از پوسیدگی خودم،بعد از سه روز،توی پارک سر خیابون یه قدمی بزنم و هوایی عوض کنم.

جالب بود که تعداد زیادی از این کارتون خوابا توی پارک بودن،همیشه یکی دوتا بودن اما امشب...

حسش نبود باهاشون صحبت کنم،به حرف کشیدنشون راحت نیست!


پ.ن:

ما هم کارتون خوابیم هاااااا!البته با این تفاوت که بالاسرمون  یه سقف هست!


180.درخواست غلطک

180.

به حدی کوفته ام که دوس دارم یه غلطک اون هم از نوع راهسازی والبته با مارک کاترپیلار چند بار از روم رد بشه!