ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

41.انارونه

40.

حالا فکر کن از باشگاه داری بر می گردی،له ولورده!وتو دلت هوس انار کردی.اما نای آب خوردن هم نداری.

می ری خونه می بینی یه ظرف انار دون کردن ومنتظرن تا شما بیای ونوش جان کنی!

40.عجب هوایی...

40.

عجب هوایی!

جوون می ده واسه پیاده روی(آیکون نفس عمیق)

39.

39.

دیروز توی ایستگاه مترو منتظر قطار نشسته بودم.یه آقای مسنی رو دیدم که به سختی راه می رفت،حتی باعصا.منتظر بودم که واکنشا رو ببینم.

اول یه آقای نسبتاً جوون از جاش بلند شد و جاشو داد به این آقا.ظاهراً این آقا مسنه مسیرشو درست بلد نبود،کنار دستیش کاملاً وبا حوصله راهنماییش کرد.

قطار که اومد دو سه تا از همین بچه های دهه ی هفتادی راه رو باز کردن ودستشو گرفتن که راحت بتونه سوار قطار بشه،من هم توی همون واگن سوار شدم.یه دوونه از همین بچه ها که نشسته بود بازم بلند شد وبا احترام جاشو تعارف کرد وخودش سرپا ایستاد.

موقع پیاده شدن هم همین بچه ها راه باز کردن ایشون به راحتی پیاده شدن و...


از پیر شدن به این اندازه می ترسیدم.راستیتش از ناتوان شدن واینکه بخوام از دیگران کمک بگیرم می ترسیدم ولی با این برخورد و... اندکی امید.ار شدم.

38.ما که...

38.

ما که دستمون به جایی بند نیست

ما که توی هفت آسمون یه ستاره هم نداریم

ما که فهمیدیم چیکار کردیم و... 

ما که همه ی تلاشمون کردیم وداریم می کنیم

ما که گردنمون از مو باریک تره

ما که

.

.

.

.

سپردیم به خودش،توکل کردیم به خودش

37.اس دق لالی اااا!(2)

37.

اگه ده نفره نمی شدیم،چند تا می خوردن؟

ها؟

چندتا؟

چندتایی می شدن؟!

چندتایی؟!!

36.اس دق لالی ااااا!

36.

چند تاییا؟!

ها؟

نشنیدم بلندتر بگو

چندتاییا؟!

34.یک کلمه

34.

گاهی یک کلمه،فقط یک کلمه؛می شود تمام حسرت آدم!

کاش فقط می شد یک کلمه گفت...

یک کلمه

.

.

.

33.چپو

33.

بالکل حالمون چپو شد!

32.

32.

همین الان یه رنگین کمان دیدم!

یه رنگین کمان دیدم

یه رنگین کمان دیدم!!!!!!!