ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

89.

89.

نمی دونم چرا دستم به نوشتن ماجراهای هفته پیش نمیره!

شب یلدا توی جاده،خواستگاری داداش وسطی،در دلای من ومامان،خونه ی پیرمرد،...

کلی حرف دارم واسه نوشتن.



نظرات 2 + ارسال نظر
بسامه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:50

من قضاوت نکردم خان...
شوخی کردم.. فکر نمی کردم بهت بربخوره..

مهم نیست

بسامه یکشنبه 7 دی 1393 ساعت 16:27

وای وای وای خان و حسودی؟؟؟
خان حسودی نکن... ایشالا نوبت تو هم می رسه.. اصلا خودم برات استین بالا می کنم..
اینجا هرجور دختری بگی هست.. بیا دست روش بزار تا برات بریم خواستگاری..

حسودی؟
قضاوت؟!!!
کاش صبر می کردین علتشو می گفتم بعد قضاوت می کردین!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.