ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم
ایستاده در باد

ایستاده در باد

عصیان می کنم پس هستم

7.دلم می خواهد...

7.

دلم می خواهد بنویسم

از تو

ازسپیدی دشت های یخ زده سیبری که در آن شقایق های سرخ نورماندی روییده باشند

ازویسکی آسمانی اسکاتلندی که مزه صمغ کاج می دهد

ازچنارهای عریان خیابان ولیعصر که خود را بالیمو های دره ی بقاع آراسته اند

ازگرمای بیابان های سحر انگیز مصرکه مانند تن تو تهی از ثمرند

از عطش

از تشنگی های شبانگاهی من

ازهجوم تاراج گرانه ی سودای آغوشت

باز هم خیال

خواستن های...

بازعطر نفس های تو

باز هم آغوش تو

باز هم طعم انار

وباز هم تب وشب 

شب

شب

شب

.

.

.


نظرات 1 + ارسال نظر
shima سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 12:27 http://man-bi-to.blogsky.com

بسیار زیبا
لذت بردم و چند باری هم خوندمش

مرسی
خوشحالم که ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.